محل تبلیغات شما



دیشب بلاخره رفتم مشاور تغذیه.رژیمش اصلابرام غیرقابل پیش بینی نبود،دوتاونصف کف دست نون،12قاشق برنج و.

اینکه من هنوز25کیلو اضافه وزن دارم و.

فقط ی سوال برام پیش اومده تابیست روزدیگه 12قاشق برنج دارم بعد تا چندتامیخوادکمش کنه

برای همین زدم به بیخیالی و میگم بلاخره اون علم و تجربشو داره حتما یچیزی میدونه ک من نمیدونم


هر چی فکر کردم راهی جز نه گفتن به آقای غول تنبلی ندیدم. بهش گفتم تنبلی خان، یه یکماه برو منو بذار بحال خودم اگه تردمیل موفق نشد دوباره برمیگردم پیش خودت.

پرسید چقدرموفق شه خوبه؟

گفتم انتظار زیادی ندارم اگه انشالله توی یکماه چهارکیلو کم کنم سه طلاقه ای عزیزم

این شد ک دستمو گرفتم به زانو و یاعلی گفتم. خاکهای تردمیل بیچارمو ک دقیقا نه ساله خاک خورده یه دستمال کشیدم و طی یک اقدام انتحاری یکساعت قدم زدم. 

عرق کردم ضربانم رفت بالا، یجاهاییش رفتم تو خلسه همونجاهایی ک قندم میفته و میلرزم و سرم گیج میره.

آهسته رفتم ولی رفتم.

به خودم امیدوارم انشالله تویکماه ولش نکنم


 


دیگه همه عالم و آدم می دونن ک رژیم و ورزش باید همراه باهم باشند.حالا داستان چیه؟

من یک هفتست ک خداروشکر تونستم رژیممو رعایت کنم. اما حالادیگه باید ورزشمم استارت کنم. 

اما شیطون لعنتی نمیذاره. هی میگه خسته ای باباجان داری از خواب میمیری برو برو دیوونه یذره غذاخوردی حالابری تردمیل که چی؟

از خدا میخوام به من و امثال من اراده بده به غول تنبلی غلبه کنیم.

بقول خارجیا آمین!


خیلی سخته آدمی که چندین سال هرچی خواسته خورده و حالا شده 90کیلویهو بخواد نخوره. به هزار تا راه فکر کردم جز نخوردن.

مثلا لیپوماتیک، اسلیو، بای پس معده، قرص کاهش اشتها و . 

تنبلم دیگه نه میخوام گرسنگی بکشم نه میخوام ورزش کنم اینه که رفتم دنبال اطلاعات. 

خلاصش اینکه الان اینجام و تصمیم گرفتم بیخیال جراحی و قرص بشم فعلا.

حداقل یکماه یکم ب خودم سختی بدم ببینم چی میشه.

امید باخدا


امسال علیرغم میل باطنیم شدم ادمین گروه کلاسی امیرحسین. الانم ک برنامه یلدا در پیشه واقعا کلافه شدم. گفتم نفری بیست تومن بذاریم روی هم یه جشن خوشکل بگیریم. یکیشون گفته زیاده اصرافه و

نمیدونم شایدم من زیادی ایده آل گرا هستم. به کم قانع نیستم و می خوام همه چیزعالی باشه.

دلم میخواد از ادمینی انصراف بدم


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هم‌تلاش